۰۴
مرداد ۹۴
اِلهى ! خدایا! خدایا!
اِلَیْکَ اَشْکُو ..الیک اشکو..پیش خودت شکایتمو میارم
نَفْساً ..از نفسم که بیچاره م کرده
بِالسُّوءِ اَمَّارَهً ..از نفسى که مرا همواره به بدى وادارد
و به سوى گناه شتاب دارد
و به نافرمانیهایت حریص است
و به موجبات خشمت دست درازى کند
مرا به راههایى که
منجر به هلاکت مىشود مىکشاند
و بصورت پستترین نابودشدگان درم آورد
وَاِلىَ الْخَطیئَهِ مُبادِرَهً
وَبِمَعاصیکَ مُولَعَهً،
وَلِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَهً،
تَسْلُکُ بى مَسالِکَالْمَهالِکِ،
وَتَجْعَلُنى عِنْدَکَ اَهْوَنَ هالِکٍ...
اینجاهای مناجات شاکّین رو دلم میخاد به سبک حاج منصور زمزمه کنم..