به جرم عشق

مبادا اهل حق را تنها بگذاریم

به جرم عشق

مبادا اهل حق را تنها بگذاریم

بسم الله و بالله و علی ملّة رسول الله
(صلی الله علیه و آله)

سلام و خوش آمدید.

اینجا مجالی است برای اندیشیدن عاقلانه، تا زمینه ای باشد برای عمل کرن عاشقانه. انشاء الله

۲۶
بهمن ۹۳

خدای مهربانم!

به سوی تو در حرکتم؛
و تو از لطفت تنهایم نگذاشتی؛

شریف ترین مخلوقت، پیامبر مهربانی ها، و اهل بیت پاکش (درودهای تو بر ایشان باد) را، همراهم کردی؛
گفتی که ما را یک پیام و پند بدهد:

" برای خدا قیام کنید؛ دو تا، دو تا،و به تنهایی..."

خدایا!
یاری کن که از درون و از برون، برای پیامِ حقِ پیامبر تو، قیام کنیم.


لبیک یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)

 

پ. ن آیه 46 سوره مبارکه سبأ: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى
موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۲۶

نظرات  (۲۴)

۲۹ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۲ من چادرم را دوست دارم
سلام
خدا قوت
براتون کم یاب ترین ویژگی وبلاگ نویسان تازه رو آرزو میکنم استقامت
به امید ظهور

پاسخ:
سلام علیکم بزرگوار 
ممنونم از گذاشتن این تجربه و دعاتون
انشاء الله تعجیل در امر فرج به زودی و با آمادگی کامل
من هم چادرم را دوست دارم
سلام و عرض تبریک بسیاااااااااااار
آمین به دعای من چادرم عزیز
امیدوارم خودم اولین نفری بوده باشم که لینکتون کردم.

پاسخ:
سلام به روی ماهتون خانوم، صفا آوردین !
حقیقتش با لینک کردن وبلاگ تازه کار من در وبلاگ پر بار و وزین و کارکشته خودتون، خییییلی بهم محبت کردین و نشان از تواضعتونه.
همراهی با دوستان پیشکسوتی مثل شما و من چادرم عزیز هم برام شیرین هست هم باعث میشه تلاش بیشتری بکنم تا دوست مفیدی براتون باشم.
الحمد لله
۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۹ تنهایی هایم با خدا

سلام دوست عزیزم ، یعنی رفیق شما ما رو لایق میدونه ؟؟

خسته شده ام از زمینی بودن....

خواهری خیلی ذوق زدم برام کامنت گذاشتین ، منبع صحبت آقا رو پیدا میکنم و میفرستم براتون...

۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۲۸ تنهایی هایم با خدا
مقام معظم رهبری:
رایانه‌ها و فضای مجازی و سایبری که الان در اختیار شماست، اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، میتوانید یک کلمه حرف درستِ خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید، برسانید؛ این فرصت فوق‌العاده‌ای است؛ مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما روز قیامت سؤال خواهد کرد.
۱۳۹۱/۰۷/۲۰
منبع :http://www.afsaran.ir
پاسخ:
لطف بزرگی در حقم کردین که آدرس این فرمایشات رو گذاشتین ...
همین الان از توی سایت شون پیدا کردم و خوندم..
و یه دنیا جای کار داره..
۰۱ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۴۹ تنهایی هایم با خدا
الهی.........!
۰۲ اسفند ۹۳ ، ۱۲:۵۴ محب الحسینی
سلام دوست خوبم
ضمن ابراز خوشحالیم از ورود شما به این عرصه پر ماجرا و مهم
براتون بهترین توفیق ها رو آرزومندم
تا حالا جاتون خالی بود
لطفا
یه فکری هم برای لینک تون در وبلاگ های بلاگفایی بکنید که بلاگفا کلا بیان رو لینک نمی کنه.حتما رهرو جان می دونن.بپرسید و ما را در این امر خطیر یاری کنید
و من الله التوفیق
پاسخ:
سلااااام خوش اومدی دوست عزیزم
با این اسم زیبا و عاشقانه ت محب الحسینی، حالم رو جا آوردی مادر...
بلی  رهرو جان راهکار دادن اما هنوز عملیاتی نکردم..
نیاز به دعاتون دارم
۰۳ اسفند ۹۳ ، ۰۰:۴۵ تنهایی هایم با خدا

سلام دوست جان...

خوبین شما ؟؟

یه سؤال تخصصی....

چه جوری میشه که خدا برای بندگانش کافی شود ؟؟

و بنده اش احساس نیاز به غیر نکند؟؟


پاسخ:
علیک سلام و رحمة الله دوست جان
الحمد لله شما چطورین؟

عجب سئوالی!

پاسخ حقیقی ش کار عرفاس..
اما به نظرم خدا توی زندگی هر کدوم از بنده هاش برنامه ای قرار می ده تا خودش به این نتیجه برسه..
به شرط اینکه اون بنده هم حواسشو جمع کنه و منظور خدا رو بفهمه..
خب به نظر و تجربه حقیر 2 عامل خییلی مهم باعث میشه آدم به کفایت محض خدا پی ببره:

1- یاد واقعی مرگ و اینکه قرار نیست برای همیشه توی این دنیا بمونیم و یه روزی از همممممه دلبستگی هامون باید دل بکنیم.

2- رسیدن به انقطاع...حالا در حد فهم خود آدم..یعنی در طی امتحانات و ابتلائات آدم حس کنه و با تماااااام وجودش لمس کنه که: غیر خود خود خدا از هییییییچ موجودی توی عالم کاری ساخته نیس!
حتی سرورمون آقا علی بن موسی الرضا و حضرت ولیعصر علیهما السلام هم بدون اذن خدا هیییچ قدمی برای ما برنمیدارن....یعنی به جایی برسی که خودت رو در فضای اراده خدا رها کنی و اییییینقدر به خدا اعتماد کنی که مث یک غریق توی دریای طوفانی، خودتو به امواج خروشان بسپری....و بگی خدایا! من تسلیم توأم و به تو اعتماد دارم که منو رها نمی کنی...پس هر کجا دلت میخاد منو ببر....حتی اگه این کار از نظر عقلا عجیب باشه..چون این تصمیم هان که باید عاقلانه باشن و اعمال باید عاشقانه باشن...
بله برای همینم جناب حافظ میگه

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند

چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

خدا کشتی بان حکیم و مهربونیه...

واقعا این سئوالت جا داره یه پست ویژه براش بذاره آدم...

حتما خودت هم تجربیاتی داری یا از آدم حسابی ها پرسیدی...
اگه جواب خوبی داری به منم بگو..مشتاقم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عچل فرجهم
سلام به جرم عشق جان
منم از جمع آسمانی خدمت رسیدم

برات آرزوی موفقیت دارم عزیزم
پاسخ:
سلام به روی ماهت مهربان جان صفای قدمت
خدا جمع آسمونی مونو حفظ کنه و زیادمون کنه...

لطف کردی و خواهرتو خوشحال کردی
خدایارت
سلام به جرم عشق پر احساس عزیزم
خونه نو مبارک
پاسخ:
سلام علیکم و رحمة الله MiM عزیزم
صفای قدمت رفیق
خونه نو مبارک گفتی، دلم هوایی شد
کاش یه روزی برام بگی
شهادتت مبارک...
البته می دونم به این مفتکی ها نیست...
آخه از خونه قبر می ترسم..
فکر کردن به شهادت آرام بخشه خب...
خدایارت
۰۳ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۵ تنهایی هایم با خدا
آره اگه پست جدید بذارین در مورد این مسائل خوبه ، دوست دارم شما رو به چند تا از دوستای وبلاگیم مثل هیوا معرفی کنم ،  تا اونا هم مثل من از عقاید زیباتون بهره ببرن .
پاسخ:
لطف داری شما
خدارو شکر سایتهای خوبی در این زمینه ها هستن.
به نظرم برین سرِ چشمه.
کسانیکه روی معارف و حقایق دینی کار کردن اونهم اصولی و عملی و همراه با اولیاء خدا.
بهترین مثالی که خودم ازش یاد گرفتم و اساسی هم هست، سلسله سخنرانیهای استاد پناهیان با عنوان " تنها مسیر " هست.
یعنی گوش بدین تا زندگی تون به سمت دین واقعی و درست و نه پوستین برعکس اون، رهنمون بشه. این سخنرانیها توی سایت حاج آقا پناهیان هست: سایت بیان معنوی.

البته باعث خوشحالی منم هست با دوستان شما دوست بشم گلم.

۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۵۲ کتیبه زیبا هیوا
باید تمام عمــر شما را صـــدا کنم
شاید که حق نان و نمک را ادا کنم
تا زنده ام به عشق تو باید،امام عصر
فکری به حال این گذر جمعه ها کنم
من اهل کوفه نیستم ولی آقا بدان
میترسم از دمی که شما را رها کنم
سنگینی فراق تو در شعر جا نشد
باید فراق را به دل خویش جا کنم
با هر گناه کردن من آه می کشی
باید مریض بودن دل را دوا کنم
با گریه پاک میشود این دلهایمان
کافــیست یادِ تشنه لب کربلا کــنم

اللهم عجل لولیک الفرج...
پاسخ:
به به.....ببین کی اومده؟ دوست خوبِ دوست خوبم!
سلام هیوا جان، کتیبه زیبای هیوا

صفا آوردی
چققققدر حالم رو خوب کردی با این شعر دلکش..
واقعا ممنونم..
از اون شعرهایی هست که دلت می خواد بااارها بخونیش و تو خلوتها و دلتنگی ها زمزمه ش کنی..

شاعرش کیه؟

الهی انتظار همه مون زوووود به سر بیاد

۱۹ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۱۶ کتیبه زیبا هیوا
باید تمام عمــر شما را صـــدا کنم

شاید که حق نان و نمک را ادا کنم

تا زنده ام به عشق تو باید،امام عصر

فکری به حال این گذر جمعه ها کنم

من اهل کوفه نیستم ولی آقا بدان

میترسم از دمی که شما را رها کنم

سنگینی فراق تو در شعر جا نشد

باید فراق را به دل خویش جا کنم

با هر گناه کردن من آه می کشی

باید مریض بودن دل را دوا کنم

با گریه پاک میشود این دلهایمان

کافــیست یادِ تشنه لب کربلا کــنم

حتما صدای مادرتان میرسد به گوش

کافــیست یاد لحظــۀ گــودال را کــنم

وای از دمی که شمر ستمگر به خنده گفت:

باید حــســـین(ع) ، رأس تو را من جدا کنم

شاعر: کربلایی محسن داداشی

پاسخ:
سلام هیوای عزیز
خیلی لطف کردی دوباره این شعر رو گذاشتی اونم با معرفی شاعرش..
ولی امان از این دوبیت آخر که کاملش کردی...امان...
۲۷ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۲۲ مامان نرگس
سلام و عرض و ادب ما رو هم پذیرا باشید
به لطف جمع آسمانی خیلی با شما احساس نزدیکی میکنم.نمی دونم اصلا شما منو یادتون میاد یا خیر.  امیدوارم بنده رو از دعای خیرتون فراموش نکنید که خیییلی محتاجیم
پاسخ:
به به سلام مامان خانوم
خدا نرگس جان رو حفظ کنه الهی کنار همه بچه شیعه ها..
بزرگوارید و باعث افتخار بنده اس که دوستانی به لطف شما دارم..
البته که یادمه و
الهی خدا یار همه مون
۰۲ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۰۸ تنهایی هایم با خدا

سلام به جرم عشق ، بابا جان من منتظر پست جدید شما هستم ....

ماجرای راهیان نور و....

پاسخ:
سلام دوست پر از رمز و راز من..
راستش هنوز شوکه ام..
شهید ابراهیم هادی عزیزم به طرز عجیب و واضحی باهامون دوست شد..و دعوتمون کرد کانال کمیلش...
و شهید جلیل محدثی فر رسما قبول کرد فرمانده م باشه..اونم توی مقتلش..

و حس حضور و نگرانی شهید سید مرتضی آوینی..که روی رملهای فکه حسابی براش نامه نوشتم..
خدا رو شکر که اینجا امام رضا علیه السلام رو داریم..
حرمی که همه شهدا براش جون دادن..

۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۰۷ تنهایی هایم با خدا

سلام به جرم عشق ، از سید مرتضی بگو...چقدر جالب ، واژه ی حضور و نگرانی....این دقیقا همان حس من است وقتی به عکس سید مرتضی نگاه میکنم ، اگه خدا بخواد منم بزودی پست مربوط به فکه رو میذارم...

شهدا باهام رفیق شدن ، اما به این حد راضی نیستم ، میخوام بیشتر باهاشون دوست بشم ،

رفیق قدیمی شهدا ، یکم از رفیقات برامون بگو ، منتظر پست هات هستم .

راستی یه جمله توی معبر عشق هنوز هم ذهنم را به خودش مشغول کرده ، جمله این بود : لعنت بر قلمی که از مظلومیت خمینی و یارانش ننویسد....

البته شاید این جمله برای این جا مصداق نداشته باشد ، ولی حتما برات تجربه شده که بعضی جملات توی ذهن آدم ثبت میشه ، این برای من از همون جمله هاست...

ان شاالله موفق باشید .

سلام
از این به بعد همش اینجام دیگه...
پاسخ:
به به سلاااام پرتو عزیزم
صفا آوردی...
خدا کنه وقتت گرفته نشه اینجا...

اون قسمتهایی که اشاره کردی از هم جدان، اما قالب وبلاگ این شکلیه که با یه خط نازک از هم جداشون کرده بزرگوار.
خدا یارت باشه...
۰۷ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۰۵ تنهایی هایم با خدا

سلام به جرم عشق جون ، خیلی قشنگ وصیت نامه رو تحلیل کرده بودین ...منتظر پست جدیدتون هستم .

راستی یادتون رفته بود اولین شهید زندگی تون رو برامون معرفی کنید ، با بخشی از وصیت نامشون .

پاسخ:
سلام بزرگوار لطف دارید.

باز لال شدم نمی تونم پست جدید بذارم...
یادم نرفته که اولین شهیدم رو بگم.
بی زحمت یه بار دیگه قسمت "درباره من" وبلاگمو بخون..
۰۹ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۰۶ تنهایی هایم با خدا

سلام به جرم عشق ،

وقتی آبجیم گفت به جرم عشق دعوتمون کرده ، کلی ذوق زدم ، گفتم : وای آخ جون...دامادمون با تعجب گفت : به جرم عشق کیه ؟؟ و خواهرم گفت به جرم عشق همون خانوم ....

که امروز برامون مهمون اومد و مامان هم دست تنها بود و نشد...!!!

ولی ان شاالله بعد تعطیلات مزاحمتون میشم .

آره راست میگین...اولین شهیدتوون ناصر الدین باغانی ...!

چرا پست نمیذارین خب ؟؟

چرا باید زبونتون قفل شه ؟؟

من قدرت درکم پایینه ، نمیتونم علت شما رو درک کنم ، ولی خلاصه بگم که حسابی منتظر پست هاتوون هستم ....


پاسخ:
سلام دوست خوبم
خدا رو شکر که پیش مامان موندی..
هر وقت دوس داشتی بیا و شادم کن..

نه بابا بحث درک بالا و پایین نیست که...
موضوع اینه که فکرشم نمی کردم چنین مناطقی روزی مون بشه..
مواجه شدن با
مناطق
و شرایط
و انسانها
و شهدایی
که به مخیله م هم خطور نمی کرد!
مثلا توی شلمچه، یک "نفر بر"  رو گذاشته بودن روی یک سکو، و روش نوشته بودن : "نفر بر"  فرمانده لشکر 14 امام حسین علیه السلام
شهید حسین خرازی...
فک کن!
چطور می تونم حاج حسین رو اینقده نزدیک و عینی درک کنم؟
چطور؟
همونجا پشت همون سکو، جایی بود که بساط ناهارمون رو پهن کرده بودن....عدس پلو با دوغ..
تا چشمم افتاد به  نوشته روی اون "نفر بر"، نا خودآگاه به بچه ها گفتم نگاه کنین! این "نفر بر" رو!
تا حالا فکر نمی کردم به یک "نفر بر"  عُلقه و علاقه پیدا کنممممممم!!!!!
۱۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۳ تنهایی هایم با خدا

سلام به جرم عشق ، حکایت نفربر شما ، حکایت عشق است و نشانه های معشوقه....

رد پایی که معشوقه میگذارد تا بگوید : فراموش نکرده ام که هستی...

و چه زیباست همیشه چشمهایمان را برای دیدن نشانه ها باز کنیم...

از توی شوک بیا بیرون رفیق...بنویس !!

۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۸:۱۴ تنهایی هایم با خدا

می‌نویسم "کانال"…

سرمایی‌ها یاد کولر می‌افتند،
دیپلمات‌ها یاد سوئز،
سیاستمداران یاد رسانه‌های ارتباط جمعی!

اما آنها که با تشنگی و عطش آشنایی دارند،
کانال برایشان واژه درد آوریست…
کانال برایشان تداعی کننده‌ی کانال کمیل و حنظله است.
و تو خوب میدانی چه میگویم.

۱۹ فروردين ۹۴ ، ۱۴:۳۳ تنهایی هایم با خدا

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود

اکران فیلم شروع شد،

شروع فیلم سقف یک اتاق 

دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق

سه, چهار, پنج, ...,هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق! 

صدای همه در آمد

اغلب حاضران سینما را ترک کردند, 

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین 

و به جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید. 

زیرنویس: 

این تنها ۸ دقیقه از زندگی این جانباز بود و شما طاقت نداشتید...

۱۹ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۵۲ تنهایی هایم با خدا

سلام به جرم عشق جان ، ممنون از حضورتون...

هنوزم نمیخواین قلم به دست بگیرین ؟؟

چقد خوبه که برای سید مرتضی بنویسین...


پاسخ:
سلام عزیزم
چرا خیلی هم دلم میخواد بنویسم ازشون..
با همه خجالتم..
اما نمی دونم چرا تب دخترم قطع نمی شه..
درگیرشم هنوز..
اما نمی شه ازش ننوشت..
بالاخره یه روز می نویسم انشاء الله...
دیشب تمام مدت داشتم سطرهای حرفامو کنار هم می ذاشتم که بهشون بگم..
۲۹ فروردين ۹۴ ، ۲۰:۵۱ پیام یک دوست

خدا تنها روزنه امیدی است که هیچگاه بسته نمیشود...

تنهاکسی است که با دهان بسته هم میتوان صدایش کرد...

با پای شکسته هم میتوان سراغش رفت...

تنها خریداریست که دلهای شکسته را بهتر برمیدارد...

تنها کسی است که وقتی همه رفتند میماند...

وقتی همه پشت کردند اغوش میگشاید...

وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود...

وتنها سلطانی است که دلش با بخشیدن ارام میگیرد نه با تنبیه کردن

۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۰۷ تنهایی هایم با خدا
امشب آرزوهاتون رو روی بال فرشته ها بنویسید و تا رسیدنشون به آسمون دعا کنید صدای اجابت که به دلتون رسید منو فراموش نکنید . بگین خدایا یه کسی بود تو وب که ازم خواست ازت بخوام آرزوی اونم براورده کن به حق این شب عزیز ...
با آرزوی رسیدن به آرزوهای قشنگتان...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی